چاووشی پرست

یک لحظه پس از رگبار

چاووشی پرست

یک لحظه پس از رگبار

زیر پرچم سفید




چند هفته قبل از انتشار آلبوم بود که دلمان بیش از پیش هوای صدایش را می‌کرد٬ گویا او هم بوهایی به دماغ اش خورده بود و می‌دانست خبری در راه است. همه چیز سریع اتفاق افتاد و مجالی برای انتظار و ذوق زدگی های همیشگی پیدا نشد روز 22 اسفند ماه به نقل از سایت رسمی آلبوم منتشر شد ...

 

از همان ترک اول دریافتم که این بار با روی دیگری از استعداد و هنر چاووشی روبه رو هستم. سبک و سیاقی که شمه ای از آن را در تک آهنگ دلتنگ شاهد بودیم اکنون در قالب یک آلبوم با آن روبه رو شدیم بی درنگ از ترک 1 تا 10 را بی وقفه و پیاپی گوش دادم چیزی بود که انگار نمیگذاشت لذت ببرم ! یک چیزی شبیه مانع ٬ گویا این بار چاووشی میخواست ابتدا ذهن را خوب درگیر و آماده کند و بعد آن چشمه ای از ذوق و اعجاب موسیقیایی را  پیش کش گوش هایمان کند !

 

در موسیقی محسن چاووشی هر بار با پررنگ شدن و بهتر بگویم جولان یکی از شاخص های تشکیل دهنده در موسیقی اش روبه رو بوده ایم و گویا این بار ترانه و کلام مجال آن را یافت که عرض اندام کند ( این را همین ابتدا بگویم که منظورم سطح عالی کلام و بی نقص بودن آن نیست!) بلکه این بار ما شاهد آن بودیم که محسن چاووشی خود را به نوعی از قید کلاسیک های رمنس1 رها کرده و به سمت نئوکلاسیک هایی با قدرت تاثیر گذاری و درگیر کردن های ذهنی بیشتر فراخواند. چیزی که همیشه انتظارش از چاووشی می‌رفت ...

 

تنوع ، از دیگر خصیصه هاست که میتواند مخاطب را راضی نگه دارد گویا این بار محسن چاووشی تصمیم داشته در این دریای هنرِ خود کسانی را هم از صدف های ساحلش راضی و خشنود کند و لذت را پیش کش آنان کند و هم کسانی را به عمق برده و در اعماق هنر خود غرق در لذت کند ! (برای درک بهتر این ساحل به ترک خواب بعداز ظهر رجوع کنید! و برای دریافت عمق داستان به قطعه ی قطار... ) . این زیر پا خالی شدن ها و لذت ها و آن سطح صاف به هیچ وجه دو دستگی شنیداری ایجاد نمی‌کند و می‌شود همزمان از هر دو طیف لذت برد.

 





 

این روز ها که دیگر "کلام محوری" درابعاد کلی موسیقی ، به ویژه موسیقی محسن چاووشی معنایی ندارد و کلام و ملودی در کنار هم مخاطب را پذیرا می‌شوند ٬ دیگر جنبه های تشکیل دهنده هم مورد توجه قرار گرفته می‌شود (هم از جانب هنرمندان و هم مخاطبان) و از آن جمله کاور اثر است. که در آلبوم "پرچم سفید" تا آنجا که ممکن بوده است تلاش برای القای سادگی و سفیدی آمیخته به صلح شده است اما طرح کاور آنچنان که باید به مذاق ما خوش نیامد ! جایی خواندم (+) که این طرح الهام گرفته از کاور یه شاخه نیلوفر بوده است (گویا به دلیل آوردن متن ترانه ها و روشن بودن طرح!) اما آنچه باید مد نظر طراح قرار گیرد محتوای درونی اثر و حال و هوای آن است و نه اثار قبلی آن خواننده! اصولن توجه کرده ام که محسن عسگری به طیف نور علاقه ی زیادی دارد و در این جا هم آن نمایان شده است خلاصه بگویم که طرح کاور می‌توانست بهتر از این ها باشد و آن غلط تایپی هم بسیار توی ذوق می‌زند ! لوگوتایپ "پرچم سفید" القا کننده ی حالت شوخی عجیبی به همراه دارد! شخصیت محسن چاووشی دارای زوایای پنهانی ست که می توان در آثارش بدان ها پی برد.(نباید گوشه های دنج و زاویه ها جای خود را به قوس و انحنا دهد!) . این لوگوتایپ بیشتر کاور فیلم های طنزِ عرضه شده در شبکه ی سینمای خانگی کشور را تداعی می کند.

 

و اما هر ترک :

 

مردم آزار (man – tormenting )

 

همین ابتدا بگویم گزینه ی خوبی برای سر کاستی نبود . لحن چاووشی به مانند سراسر البوم بسیار عالی با صلابت و با همان غم نهفته اما محسوس ؛ ترانه خوشحال کننده ترین قسمت ترک و سبک ؛ گواه از نو آوری و حرفی تازه در موسیقی چاووشی است. از آنجا میگویم خوشحال کننده ، چرا که به وضوح هماهنگی مضمون و جنس موسیقی دیده می‌شود. سبک جَز ؛ با مضمونی در راستا و مرتبط با این سبک ( بی وفائی ؛ عشق یک طرفه ؛ خیانت ؛ درد و ... بیشتر پیرامون مسائل شخصی ) همان طور که از نام ترک هم پیداست "مردم آزار" که ورود به این فضا‌؛‌خود جسارتی بود از طرف چاووشی و صفا که قابل تقدیر است. تقابل های بکار رفته در ترانه و همراهی های لحن و ملودی به نوعی تاخیر و عجله های ریتمیک با فضای آمیخته با ساز ترومپت  "trumpet "که به نوعی تمام وقت همراه با این ترک از زیر صدا تا اوج به گونه ای هنر نمایی می‌کند و مجلس گردان این ترک است !ساختار اصلی را تشکیل می‌دهد. اما در دیگر سوی داستان ؛ مخاطب چاووشی و نا مانوس بودن با این سبک است که اندکی کار را سخت کرده است و خرده گیری هایی که بعضن به تنظیم و شخص سینا حجازی گرفته شده است .

 

فکر میکنم جُز چند ثانیه ی اول که تصویر پردازی تاثیری گذاری دارد "00:1تا 00:7" در باقی داستان با یک روند اوج و فرود( همراه با فریاد گاهی ! ) روبه رو هستیم و همچنین خیزش هایی که گاه اتفاق می افتد و بهتر بود این روند تاثیر گذار مجال بیشتری برای جولان می یافت ؛ باقی داستان کسل کننده بود! و شاید بتوان گفت عدم القای حس ( مثبت یا منفی ) نسبت به این ترک آن را راکد نگه داشته و بهتر بود برای سر کاستی ترکی با انرژی تر انتخاب می‌شد. چرا که همیشه از موسیقی چاووشی انتظار القای حس می رود و نه خنثا گری و من در این ترک با حالت خنثی مواجه شدم و شاید اگر تنظیم هوشمندانه تر و با فضای بسیط تری از یک هنر نمایی ترومپت اجرا می شد نتیجه ی بهتری گرفته می شد . این را نباید فراموش کرد که همذات پنداری جزو لاینفک اثار محسن چاووشی است و ارتباط و عدم ارتباط بیشتر متوجه حس شنونده است و چه بسا افرادی که این آهنگ را صرف مسائل تخصصی موسیقیایی جزو فیوریت های خود میدانند.

 

جوابم نکن  (Do not reject me)

 

این قطعه با حال و هوا و فضای ترکی _ استانبولی خود و خوانش مستقیم و بی وقفه ی محسن چاووشی بدون فراز و فرود خاصی عاشقانه ی غمگینی را رقم زده است که در نهایت سادگی و یکنواختیِ خود ، بسیار لذت بخش است و گاهی حتا بغض را در گلو می‌نشاند! گویی این ترک داستانی ست که نویسنده و راوی را آنچنان در غم ِ آن فرو برده است که دیگر مجالی برای تلاش اضافی جهت تاثیر گذاری نبوده است و در نهایت خلوص ، آن چه که باید را به گوش مخاطب القا می‌کند .

 

تنظیم شهاب اکبری که همانند باقی آثارش فضایی اسلو دارد و همان فضای خالی و به دور از شلوغی با لحنِ پر صلابت و در عین حال غمگنانه ی چاووشی باعث شده نه ضعف ترانه که  از لحاظ ساختار ٬ ابتدایی است و نه تکرار های چاووشی که گویی برای پر کردن خلاء هاست هیچ کدام به چشم نیاید . شهاب اکبری و تنظیم هایش یادگار محسن چاووشی سال های دور است ! برای همین همیشه قطعه هایی که به دست او می افتد برایم ارامش عجیبی به همراه دارد ...

 

خوان هفتصد (Seven hundred round)

 

[امیر جمال فرد و اسلام ولی محمدی] دو اسمی که در این اثر تازگی دارد و برای چاووشی شنو های حرفه ای کمی سخت است پذیرش جدید ها ؛ و گفت و گو مبنی بر اثر گذاری آنها فراوان بوده است.بخصوص امیر جمال فرد(امیروکس) که به عنوان تنظیم کننده در این آلبوم و این ترک ایفای نقش کرده است. ترکی با سبک هاوس با انرژی و سیاق مخصوص به خود که می‌شود گفت رضایت بخش است و بیشتر برای کسانی که قصد لذت بردن از صدای چاووشی در جاده و ماشین را دارند مناسب است ! و اما ترانه ٬ که به شخصه فکر می‌کردم مضمونی سنگین تر و بدیع تری را شاهد خواهیم بود ...

 

 با من بمون (Stay with me)

 

خیلی ها آغاز این ترک را یادآور شاهکار "کافه های شلوغ" می‌دانند . ترانه ی این کار از بهترین های آلبوم است ولی متاسفانه تکرار های پیاپی این ترک موجبات پس زدنش را فراهم کرده است ! بیشتر این قطعه را بریده ای از یک عاشقانه ی زیبا می‌دانم و احساس می‌کنم که اندکی از آن نصیبمان شده است . ای کاش چاووشی با بسط این تصویر رویایی و نه با تکرار های خسته کننده ما را به ضیافتی از جنس عاشقانه هایش دعوت می‌کرد...

 

خواب بعد از ظهر (An afternoon nap)

 

از فیوریت های من در این آلبوم ترک خواب بعد از ظهر است [هم از لحاظ سبک و هم لحن و ترانه] .شاید به تنظیم خرده گرفته شود که چاووشی و سینا حجازی در این ترک شوخ و شنگ عمل کرده اند ! اما با توجه به بدیع بودن این نوع خوانش و موسیقی در کارنامه ی هنری وی ٬ من این کار را از خوب های آلبوم می‌دانم یک تصویر پردازی بسیار قوی ، با لحن و خوانش منحصر بفرد محسن چاووشی ( به تلفظ میچسبه در ثانیه ی 01:44 دقت کنید!) . امیدوارم این تجربه ی تنظیم صرفن جهت تنوع باشد و نه تکرا مجدد. و اگر قرار بر تکرار شد شاهد عمق و ظرافت بیشتر باشیم(تلاشی برای ماندگاری مدید) و نه سطحی زیبا!

 

بگو مگو (Argument)

 

این ترک هم باز با آن روند تنوع جویی چاووشی در زمینه ی ترانه با بار مضمونی عالی روبه رو هستیم ابیاتی همچون :

 

 

 

( اره رو چون فرو کنی / چه درکشی چه تو کنی) و

 

(بخیه رو بخیه می‌زنم / به تیکه پاره ی دلم)

 

جزو همان هایی است که اگر چه در ظاهر همچون ابیاتی عاشقانه ٬ دل را فریفته ی خود نمی‌کند اما معانی عمیق و درد نهفته در آن گستردگی هنر چاووشی را نشان می‌دهد .

 

شاید چیزی که در این ترک بیشتر به چشم آید تنظیم و نام امیر جمال فرد است . و به نظرم جز آن قسمت های تنظیم از دقیقه ی 01:13 تا 01:40 که آن سبک الکترو هاوس خودنمایی میکند که در دقیقه ی 02:11 تا 02:40 باز هم شاهدش بودیم(و در پایان نیز همچنین!) وبه نحوی می‌توان گفت مجلس گردان ترک هست که اندکی به دور از شخصیت موسیقیایی محسن چاووشی است و بهتر بود اگر بنا به نوع آوریست اندکی تعدیل شده تر باشد باقی روند؛ فضای خوب و قابل قبولی را دارست.

 

قطار (Train)

 

بدون شک  قطار بهترین ترک آلبوم است یک اسلو الکتروی فوق العاده از همان هایی که تنها از چاووشی و استعدادش می‌توان انتظار داشت ! با جرات می توان گفت اوج هنر حسین صفا در این ترک خودنمایی می‌کند و همچنین کوشان حداد که نشان داد هنرش فراتر از آنچه که در حریص شاهدش بودیم است و تنها در موردش می‌توانم بگویم ای کاش این حضورهای مختصر ٬ مفید و با تاثیر گذاری های عمیق باز هم تکرار شود ... همان دقیقه ی 04:49 تا پایان کافی ست تا محشر بودن ملودی و تنظیم و تصویر سازی و هنر  بی بدیل این دو عزیز برایمان مبرهن شود نوازندگان را هم از یاد نباید برد.( اما در مورد چند و چون ترانه ی قطار که ذهن را بسیار درگیر می‌کند بهتر است هر شخصی برای خود آنچه درک و دریافت می‌کند را داشته باشد و از شکافتن بیش از حدش بپرهیزیم!)

 

پرچم سفید (White flag)

 

اگر بخواهیم داستانی ترین و نوستالژیک ترین قطعه ی محسن چاووشی را از ابتدا تا کنون معرفی کنیم بدون شک آن چیزی جز پرچم سفید نخواهد بود. وقتی این قطعه پلی می‌شود گویا یک فیلم کوتاه معنا گرا ! در جریان است که به دست چاووشی ساخته شده و کارگردانی می‌شود. پیانوی آغازین کار در نهایت آرامش شروع به نواختن می‌کند و بعد صحنه هایی نوستالژیک را محسن چاووشی به گونه ای به تصویر می کشد که تا کنون هیچ کدام از کارگردانان بنام سینمای ایران چنین تصویر پردازیی را از این جنگ هشت ساله نتوانسته اند با این تاثیر گذاری به مخاطب عرضه کنند! بردن تنظیم کار در فضای راک نیز از نکات جالب توجه این قطعه ی زیباست . محسن چاووشی دیگر در تنظیم هم خود را ثابت کرده است ...

 

تقاص (Vengeance)

 

از ملودی  می‌شود نهایت لذت را برد!نوازندگان این جاهم حق مطلب را ادا کردند. آن ابتدا خیلی نتوانستم ارتباط برقرار کنم ولی رفته رفته برای خودش گوشه ی دلم جایی باز کرد ! انرژی و حس مثبتی که القا می‌کند عالی ست . استواریِ لحن چاووشی همراه با هجمه ای از انرژی ای که القا می‌کند دیگر مجالی برای خرده گیری از ترانه و ضعف یا قوتش نمیگذارد! اما چیزی که قابل ذکر است ٬ این است که ترانه در هر سطح از مضمون باشد و خوب و بدش هر چه باشد بسیار عالی بر ملودی و لحن چاووشی فیت شده است و جریان دارد.

 

هر روز پاییزه(2(Every day is autumn

 

راستش را بخواهید اولین ترکی که خوشم آمد و توانستم با آن ارتباط بگیرم همین قطعه بود! لحن محصور کننده ی چاووشی با آن غم پنهان ٬ و آن آغاز هولناک با آن مصرع های ظریف و پر معنا چیزی جز لفظ عالی را به ذهن من نمی‌آورد... بیشترین حسی که القا می‌شود از این ترک حس یک وهم و غمی است که فضای راک آهنگ به خوبی توانسته در انتقال این حس کمک کند ... از آن ماندگار های چاووشیایی ست .

 

 

 

[ و اما چیزی که دیر زمانیست در ذهن دارم و بارها با دوستان و در گفت و گوهای چاووشیایی مطرح کرده ام بحث ترانه و کلام آثار محسن چاووشی ست . این که حسین صفا به خوبی و یک تنه از پس ترانه ی آلبوم برآمده است و اینکه احساس چاووشی و صفا (و روزی هم امیر ارجینی) به هم نزدیک است ٬ درست ! اما چیزی که نباید فراموش شود گام نهادن در عرصه ی جدیدی از فضای کلامی ست . در ابتدا هم گفتم از جسارت چاووشی و صفا بسیار خوشحالم اما معتقدم باز هم جای کار و دقت نظر را از شخص چاووشی می‌طلبد که به کلام توجه کند و با بردن آثارش همراه با سبک و هنر خلاقانه اش در فضای جدید گوشمان را بیش از پیش مسحور و شگفت زده سازد... ]

 

[ پرچم سفید پستی و بلندی های زیادی داشت و خود تجربه ای بود از فضایی جدید در کارنامه ی محسن چاووشی . امیدوارم شاهد ژرفای بیشتر در آثار آتی وی باشیم .]

 

1- منظور از کلاسیک ها رمنس ٬ کلاسیک در معنای حقیقی خود نیست! بلکه جریان و سبک پیش گرفته شده از جانب چاووشی ست که مفاهیم آن رو به کهنگی رفته و نیاز به یک انقلابِ مفهومی دارد.

 

 

 

2- به دوستی گفتم فکر می‌کنم با توجه به علاقه ی چاووشی به ترک هر روز پاییزه ٬ این ترک از آنهایی ست که اشک چشمش را هم می‌توان در آن حس کرد!

 

ــــــــــــــــــــــــــ

 

- از دوست خوبم علی فاتحی بابت زحمتی که برای قرار دادن هدر و طراحی لوگوتایپ کشید بسیار سپاس گذارم.

 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
mer3deh چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 04:38 http://www.chavoshioon.com/

قبل از هر چیز بگویم چاوشی پرست با هدرش زیباتر از همیشه به نظر می‌آید، تبریک؛ با این‌که می‌دانم خودت در طراحی کم از هیچ‌کس نداری اما دست مریزاد ویژه به رفیق خوب عزیز که امضایش پای کارهایش خوابیده، تمیز بودن کار و به قول خودش اثر انگشت به جا نماندن روی کار نشان می‌دهد که دست‌پخت علی است.

مثل همیشه زیبا نوشتی.
در مورد ترک 1، 2، 3 با نظرت مخالفم و اگر بین این همه سینمایی نویسی فرصتی نصیبم شود مفصل خواهم نوشت.
در مورد مابقی ترک ها بسیار زیبا تحلیل کردی که این هم جای تبریک دارد؛ موجز و کامل.
فقط در مورد ترک پرچم سفید مفصل حرف دارم و چقدر خوب که اینقدر کوتاه و خوب از آن نوشتی اما به نظرم پست جدا می‌خواهد آن ترک برای خودش! (البته فکر می‌کنم تو به اندازه‌ی من دوستش نداری؛ اشاره‌ای در گفتگوهایمان به این آهنگ و طولانی بودنش داشتی که کاش از آن هم می‌نوشتی)

در نهایت مثل همیشه از بودن در خانه‌ی مجازی‌ات و پذیرایی شدن به وسیله‌ی قلم دوست داشتی‌ات لذت بردم؛ مانا باشی بانوی روشنایی

قطار و پرچم سفید و بعد از آن هر روز پاییزه جای حرف و مقدم بر آن شنیدن بیشتری دارد . ان شاء الله اگر وقت کنم و توفیق نصیب شود! درباره ی شان مجزا خواهم نوشت . این گریز تنها برای یک جمع بندی بود از آنچه که تا کنون شنیدم .
در مورد مخالفت ها و موافقت ها هم که موسیقی یک امر کاملن سلیقه ای است یک ترک برای فردی خاطره انگیز می شود و در نظرش زیبا جلوه می کند و برای فردی ترک های دیگر شاید اینگونه شود.
هر چه هست خوب بودن و قابل قبول بودن کار چاووشی و تیمش هست در اینجا . و باقی اش می رود در زمره ی سلیقه های فردی چاووشی شنو ها.

در مورد هدر هم که لطف داری همچون همیشه :) . من و علی عزیز تلاشمان را برای سادگی و در عین حال گیرایی این طرح کردیم . خوشحالم که مورد قبول واقع شده است ...
ــــــــــــــ
سپاس از وقتی که برای خواندن متن و گذاشتن نظرت صرف کردی ...

mer3deh چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 04:46 http://www.chavoshioon.com/

یک نکته در مورد هدر را فراموش کردم سلیقه‌ات در انتخاب عکس و انتخاب رنگ مناسب با قالب و همچنین همگون با حال و هوای عکس تحسین برانگیز است؛ کلا هدرت دوست داشتنی شده و فضای خانه‌ات گرم‌تر

امیـــر چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 11:06 http://www.chavoshiha.blogfa.com

جمله به جمله اش را خواندم.
نقد ترک به ترک کار آسانی نیست که شما به صورت قابل توجهی از پس آن برآمدی و همین خود جای تقدیر دارد.
اما نمیتوان انتظار هم داشت که همه خوانندگان این متن با بخش بخش آن موافقت تام داشته باشند!
مثلن من به شخصه با خوان هفتصد موافقم اما با مردم آزار نه!
جمع بندی خوبی در اول متن داشتی که همه حرف ها را یکجا و فشرده زد!
ممنون بابت نوشتنت...

صد البته ؛ نمی شود انتظار داشت چرا که موسیقی امری سلیقه ای ست من بیشتر حرف دلم را می زنم و احساسی که از موسیقی محسن چاووشی به من القا می شود . در مورد جمع بندی هم تمام سعی ام بر مختصر و مفید بودن نوشته بود و خوشحالم اگر توانسته باشم محقق اش کنم ...
خوان هفتصد و مردم آزار دو ترکی هستند که اختلاف بر سر آن زیاد است و بیشتر به جنبه ی همذات پنداری آنها بر میگردد. ( در مردم آزار بدان اشاره کردم)

در نهایت ممنونم از حضورت و نظرت ... حقیقتن برای محترم و با ارزش است

MAHDI__JACKET جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 18:05 http://www.mchavoshifan13.blogfa.com

تقریبا با تمامی قسمت های متنت موافقم .
سبک سیاق تراکهای پرچم سفید به گونه ای است که هرکس با هر نوع سلیقه ای از آن لذت می برد .
این روزها خیلی این آلبوم را از این سو و آن سو می شنوم !
جایش را در میان مردم باز خواهد کرد ...
متشکرم .

درست است ...
خوراندن موسیقی ِ اینچنینی به مردم خوشحال کننده است . برای من به شخصه حداقل می دانم که صرف علاقه به صدا و خوانش و محتوای موسیقی چاووشی با یک موسیقی استاندارد در ایران روبه رو هستم که ارزش گوش کردن رو داره ...
ــــــــــــ
ممنون که سر زدی :)

جواد شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 16:19

سلام خسته نباشی و ارادتمندیم

متن قشنگی نوشتی .تبریک

در مورد دیالوگ های واپسین تمام و کمال موافقم.

در مورد صفا و مبحث ترانه هم، هم نظریم ،صفا به قول دوستی در کافه تمدن سیگار میکشد!

در مورد بقییه متن هم که حق مطلب را ادا کردی.سر آخر ممنون که مینویسی
سبک کار وبلاگت هم به همین منوال است گویا
تا آپ بعدی مویمان سفید شده :دی
یا علی

در مورد آپ که متاسفانه کارها مجال نمی دهند . سعی می کنم در این سال جدید روند را بهبود بخشم ...
در مورد ترانه حرفها در سر دارم اندکی از آن مجالی برای تراوش یافت !
ممنون از لطفت و همچنین حضورت .

شبانه یکشنبه 20 فروردین 1391 ساعت 23:53

در کل دیدت مثبت بود.بر خلاف من و چندی که همچنان در جدال هستیم. جمله اخرت در مورد قطار به جا بود. به نظرم باید دست از رمز گشایی برداشت. هر کسی میتونه تعبیری داشته باشه با حال و هوای روحی خودش.
مثل همیشه با ارامش حست رو به تحریر در اوردی. خسته نباشی

در مورد دید مثبت یا منفی در صحبت با دوستی که از قضا دیدش منفی بود بهش گفتم من دیدم مثبت هست به این دلیل و این دلیل ! و برایش دلایلی آوردم ... سطح کار عمیق نیست ( و به جرات میتونم بگم عمقی که در حریص بود در این جا به جز ترک قطار و در هیچ کدوم از ترک ها نداشتیم ) اما من وقتی میبینم که این ورود به سبک جدیدی هست خوشحال میشم و منتظر عمیق شدنش هستم ... میدونی اگه بخواییم منفی گرایی کنیم بی انصافیست و من خودم بیشتر پرچم سفید را یک اثر دارای ظاهر خوب میبینم که بیشتر باید بر روی عمقش کار کنه چاووشی برای پرچم های سفید بعدی...! خصیصه ی ماندگاری برای فضای کلی آلبوم نبود و اگر در ترانه و محتوای کلام تجدید نظر بشه ان شاء الله کارهای بعدی عمیق تر و ماندگارتر خواهند بود ... استعداد چاووشی بیش از این هاست

در مورد رمز گشایی هم باهات هم عقیده م بخصوص در مورد قطعه ی قطار که بهش اشاره هم کردم .
ممنون شبانه ی عزیز از حضورت :)

مهران پاکزاد ( Masouleh ) جمعه 25 فروردین 1391 ساعت 14:56

سلام دوست خوبم ...

" چاوشی دوست " با اولین پست خود ، با عنوان " آغاز چاوشی

نویسی " شروع به کار کرد ...

بنده شما را لینک کردم ، خوشحال می شوم که شما نیز بنده را با نام

: " چاوشی دوست " لینک کنید

متشکرم

مهران پاکزاد ( Masouleh ) جمعه 25 فروردین 1391 ساعت 16:49

آدرس وبلاگ بنده :

http://chavoshidoost.blogfa.com



تابستان شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 05:49 http://tabestandagh.blogfa.com

پرنده لب تنگ ماهی نشسته بود و می گفت:

سقف قفست شکسته پس چرا پرواز نمیکنی؟

حسین یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 13:36 http://www.chavoshism.blogfa.com

همیشه خواندن نقد های ترک به ترک برایم کسل کننده بود ، اما واقعا لذت بردم ... هرچند خیلی از جاها با من هم نظر نیستی ولی زیبایی نوشتت لذت آوره

در مورد عمقی که حرفش رو میزنی واسم جای سواله این عمیق بودن رو در چی میدونی ؟!
به نظر من محسن بیشتر از هر آلبومی در این آلبوم به عمق و مفهوم توجه کرده ، اما بیشتر در ترانه هاش ( که البته بیشتر چندین تراک بار مفهومی آلبوم رو به دوش دارند؛ ولی خوب به این معنی نیست که بقیه تراک ها خالی از مفهوم و فاقد عمق در کلام و موسیقی هستند )... اینکه محسن و ترانه سراش با زیرکی هرچه تمام در یک تراک مجاز(پرچم سفید) میتونند اینجوری حرفشون رو بزنند به نظر من جای تحسین داره و نشانگر عمق تفکر گروهه که به خوبی هم توی کار تبلور یافته

و اینکه محسن در مصاحبه ی جدیدش دغدغه ی درک قطعه ی قطار توسط مخاطبانش رو داشت واقعا برام عجیب بود ! حسین صفای اینروزها تمام سعیش این هست که طوری ترانه بگه که بشه برداشت های مختلف رو داشت ( که این امر کم کم داره لطمه میزنه به کارهاش) و زیبایی قطار هم در همین موضوعه ... برداشت ها اینقدر با هم متفاوت بودند که واقعا برای من جالب بود . از برداشت های مذهبی بگیرید تا اجتماعی سیاسی :دی


اول از هر چیز سپاس از حضور و لطفت :)
خوشحالم که باب بحث در مورد ترانه رو باز کردی . منظورم از عمق بیشتر سوق آثار به ماندگاری ست و نه لذت آنی که نصیب مان می شود و بعد از اندکی این شیرینی مزه اش می رود ! ( یعنی برای من اینگونه است و شاید این تعبیری شخصی ست و صد البته از هر شخصی به شخصی دیگر فرق می کند )
ــــــــــــــ
در مورد حسین صفای این روز ها هم باید بگویم با حرفت موافقم اما من بیشتر از محسن چاووشی و انتخابش انتظار یک انقلاب محتوایی را دارم که تا حدودی به آن در پرچم سفید رسیدم . و دیگر موضوع اینکه در همان ترانه های با مضمون عاشقانه هم نیازمند یک تحول هستیم .
من پرچم سفید را و جسارت چاووشی را در انتخاب ترانه میستایم اما هنوز منتظر تکمیل این روند هستم

عمق در کلام به زعم من ماندگاری ست و نه لذت آنی ...
ـــــــــــــ
باز هم ممنون حسین جان

بیهوده گو سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 15:20

عمق و ماندگاری!!
آره.. خیلی ها از جمله من ماندگاری رو بیشتر می پسندن ولی ترجیحا هر ترانه ی عمیقی ماندگار نمیشه!
خیلی ترانه های ساده و سطحی بودن که ماندگار شدن!تنها به واسطه ی صدا و حس قوی خواننده!
مثال هم برای این موضوع فراوونه.
منم مثل شما این جسارت تویه انتخاب ترانه های متفاوت رو می پسندم!
ولی بعد از این کار سخت تر میشه! سبکی که محسن قراره ادامه بده(راک!) نیاز به ترانه های کوبنده تر و متفاوت تر(نه صرفا عمیق تر) داره.
و اینجاست که ارشاد وارد عمل میشه...

بله کار سخت تر می شود ...
باید دید در آینده محسن چاووشی چه خواهد کرد .

چاوشی نگار یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 23:09

سلام دوست عزیز
تصمیم گرفتم از محسن و اوضاع و احوالش بنویسم
اگر ممکن است مکان مارو هم لینک کن
http://chavoshinegar.blogfa.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد