بله! فکرکنم حدود کم‌تر از دوماه پیش بود، زمانی که همه منتظر آلبومی دیگر بودند [که دیگر حتا اسمش را هم نمی‌آورم] که حماسه ۸۶ و ۸۸ و ۸۹ تکرار شد! مجموعه‌ای دیگر برای حفظ زمان. برای به تعویق انداختن زمان. شاید هم برای شاد یا شکستن اذهانی درگیر. پرچم‌سفید شاید این‌بار توانسته باشد مغزهای افسار‌گسیخته را که برای شنیدن حتا یک تراک له‌له می‌زنند، آرام کرده باشد اما هستند کسانی که هنوز هم به حقیقت امر واقف‌اند! دیگر مهم نیست. شاید هم دیگر برای من اهمیتی ندارد. به خرید یک حلقه از آلبوم بسنده کردم و به چندبار گوش‌دادن هم. این‌بار روند بهتری را در شناخت و عرضه آلبوم شاهد بودم. هرچند به‌شخصه از نوبه‌نو پخش شدن اخبار از سایت چندان موافق نبودم اما همین‌که این‌کار رضایت جمعی از دوستان را به‌همراه داشته خود جای خوش‌بینی‌ دارد. در این مجموعه تغییر تقریبن کلی نوازندگان، کاور الهام گرفته، تنظیم‌کنندگان، تهییه‌کنندگی، کمپانی انتشار وترانه‌سرایی جای بحث و بسط دارد. بی‌شک دوران آغازشده‌ی جدیدی که از ژاکت کلید خورد اکنون میوه خود را هرچه پخته‌تر ساخته و آن حرکت نابه‌سامان ژاکت به نوعی در این مجموعه جبران شد تا هم به خوابیدن برخی حرف‌وحدیث‌ها بینجامد و هم بتواند خط مشی خودرا در پس تمام انتظارها روشن سازد! هرچند پرچم‌سفید توانست آتش بعضی را بخواباند و باعث تعریف‌ و تمجیدها شود اما این اتفاق تنها در زمره‌ای به‌نام "هواداران" افتاد و ازنظر فروش بازاری یحتمل دچار اختلالاتی خواهد شد که در ادامـه به آن‌ها اشـاره شـده.
کاور: بحث اهمیت به کاور یک کار، متاسفانه در کشور ما و بین خوانندگان کشور ما موضوعی‌ست که نسبت به الباقی تاروپود یک آلبوم کمتر مورد توجه واقع می‌شود و چاووشی هم به‌طبع از این امر مستنثنی نخواهد بود. البته بازهم جای تقدیر دارد که در دو آلبوم اخیر به این پدیده هم نیم نگاهی انداخته شده، اما بازهم شاید از ریزبینی و دقت‌عمل خبری نبوده چراکه برخی غلط‌های املایی موجود، شیت‌بندی، و عکس‌های منتخب استندها شاهد این مدعاست. طی صحبتی و نصایحی(!) که برخی دوستان با طراح این کاور در شبکه اجتماعی داشتند گویا عسگری از طرح جلد یه‌شاخه‌نیلوفر برای ساخت کاور پرچم‌سفید الهام گرفته که البته دور از انتظار هم نیست: اجرای طرحی برای ولت سه‌لتی، درج‌شدن اشعار [هرچند با غلط املایی]، درج شدن عکسی از شخصی که بار بخشی از آلبوم را بردوش کشیده!، مفهومی سازی عکس روی جلد. با همه این اوصاف بازهم نمی‌توان از قدیمی بودن عکس روی جلد گذشت [عکس به دوران حریص بازمی‌گردد]. هرچند تایپوگرافی و لوگوتایپ(نامواره) این اثر زیباست اما بازهم رنگارنگی‌های آن [که سه رنگ پرچم‌ایران را در گوشه‌ای از آن می‌توان یافت] تلویحن کورذوقی می‌آورد! حسین‌صفا هم بعداز گذشت هشت سال انصافن حقی برای داشتن عکسی در این آلبوم داشت. اما غلط‌های املایی: قطار: پارت دوم، ببگو شب بخوابه! / به عنوان تراک خواب بعداز ظهر دقت کنید! / زمان‌بندی تراک‌ها هم اندکی اشتباه است شما می‌توانید تراک‌ها را دوباره پلی کرده و تایم کل تراک را بنگرید که می‌بینید زمان تراک‌های: تقاص، بامن بمون، خواب بعداز ظهر، جوابم نکن، بگومگو [با اختلاف زمانی حدود سی‌ثانیه] در استند دوم و سوم به اشتـباه درج گردیده اسـت!
اشعار:بلاشک صفا از برجسته‌های ترانه‌سرایی در آلبوم‌های چاووشی‌ست و به همین دلیل وی نیز موفقیت کارهایش را مرهون صفا خواهد بود. اما همیشه بحث یک‌نواختی در اشعار از گوشه‌وکنار شنیده می‌شده که مبادا همچون آلبوم یه‌شاخه‌نیلوفر یک‌رنگی در اشعار و عشق محض سرآخر کرختی را به روح شنونده بخشد!؟ اما در این آلبوم نه تنها فضای اشعار [شاید به علت نو بودن وزن] قافیه‌ها و ردیف‌ها جای خود را به تکرار ندادند بلکه همچون آتش زیر خاکستر شنونده را وادار به شنیدن ادامه موزیک می‌ساختند! هرچند بحث تعدد شاعر در آلبوم‌های موسیقی را می‌توان به طور جد دنبال کرد اما در آلبوم‌های چاووشی این‌کار شاید دیگر معنایی نداشته باشد و حضور تنها دو یا سه شاعر خوش‌قلم برای روانه ساختن این آلبوم‌ها به بازار موسیقی مکفی واقع شود! به شخصه ترانه‌های ولی‌محمدی را دوست دارم و خوان هفتصدش را بیشتر از توکه‌نیستی! اما هنوز درعجبم که گستره واژگانی یک شاعر تا چه اندازه می‌تواند وسیع باشد تا به تنهایی بتواند یک آلبوم را با تعداد تراک‌های بالا پشتیبانی کند! از هنرنمایی‌های مرموزانه صفا شاید بتوان به تراک هرروز‌پاییزه اشاره کرد!
تنظیم:کار با تنظیم‌کننده‌های اهل‌فن هم لذت‌بخش است هم آزمون‌وخطا! تنظیم‌های چاووشی را شاید بتوان بطنی و عمقی بررسی کرد اما در یک جمله شاید بهتر باشد نه از او تعریف و نه عیب‌جویی شود. داشتن سولوهای الکتریک از نمونه‌های بارز کارهای اوست. کوشان حداد که پای ثابت کارهای دنس و هاوس و اکتیو بوده این‌بار با تنظیمی ورای تصور آن‌هم در قطعه‌ای دوست‌داشتنی، جذابیت و همچنین سنت‌شکنی خاصی را به آلبوم بخشیده. شهاب اکبری که از سوی چاووشی برای تنظیم‌های اسلو انتخاب می‌شود بهتر است در فضای اکتیو کاری را داشته باشد [کارهای کامپیوتری شهاب اکبری فوق العاده است] اما به دلیل افزایش کارهای اسلو و نرمال، وی شاید دیگر نتواند ابتکار عملی از خود به نمایش بگذارد که در این آلبوم هم همین شد! سینا حجازی که خوراک کارهای اروپای شرقی‌ست این‌بار با پیوستن به امیدحاجیلی و حضور دونفره در این آلبوم رنگ و بوی جدید و عیدانه‌ای را به آلبوم داده‌اند! امیر جمال‌فرد که این‌دفعه به عنوان تنظیم‌کننده‌ی اکتیو این آلبوم برگزیده شده و بدون‌شک جوانی با پتانسیلی بالاست خوب توانسته از پس دو تراک سپرده‌شده به وی برآید و آلبوم را از یکنواختی در ساز نجات داد! میکس‌مسترینگ او نیز بسیار قابل قبول است. و شاید هم بتوان آن را هم‌سنگ میکس ‌و مستر کوشان حداد دانست.
نوازندگان:جز فیروز ویسانلو، محمدجاسمی و شاید هم سیامک شکوری بقیه نوازندگان به‌کلی با آلبوم قبل شیفت شده‌اند! که در این‌میان می‌توان به هنرنمایی شاهرخ پورمیامی و امیدحاجیلی اشاره‌ای داشت که اجرای این‌دو واقعن قابل ستایش است و هم‌کاری با این‌دو شخص می‌تواند افق‌های بهتری آشکارسازد و موجبات سبک‌های جدید را فراهم آورد.
فصل‌بندی:شاید بحث دراین‌باره قدری اتلاف وقت باشد اما شاید هم بهتر باشد در تصمیم‌گیری‌هایی که برای ریلیز آلبوم گرفته می‌شود موضوع فصل انتشار هم گنجانده شود. بعضی از آلبوم‌ها حال وهوای خاص یک‌فصل را دارند. درست است که کارها و بالاخص صدای شخص چاووشی به نیمه‌‌ی دوم سال بیشتر می‌خورد اما برخی هم شاید مثل پرچم‌سفید حال وهوای بهاری داشته باشند! [باشد تا به این مقوله هم بعدها توجهی گردد!]
سرآلبومی:یکی از عواملی که موجب می‌شود شنونده در آن‌واحد پس بزند یا مجذوب شود همان تراک شروع آلبوم است. به عنوان مثال یک تراک اکتیو بیشتر قادر خواهد بود شنونده را وادارد تا تراک‌های بعدی را بشنود تا یک تراک اسلو. چمدون این حس را به شنونده القا ساخت. مردم‌آزار شاید به عنوان سرآلبومی تراک مناسبی باشد اما اگر جای خود را به تقاص یا خوان‌هفتصد می‌داد بدون‌شک عامه را بیشتر درگیر می‌ساخت تا چاووشی‌بازان را !
+ در پشت جلد آلبوم شاهد اشخاصی هستیم که از آنان تشکراتی به‌عمل آمده! که در این میان شاید بهتر بود نام ارجینی را بلد و نام شمس را هایلایت می‌ساختند. عدم حضور ارجینی شاید قدری ناخوشایند باشد اما یقینن کارهای او فراموش نخواهد شد. شمس هم که استحقاق تشکر را داشت [با اطلاع‌رسانی به‌موقع و اداره هدف‌مند سایت] به خوبی نام وی در پشت کاور درج شده بود.
چهار کلمه بی‌تعصب! : هرچند همگی مشتاق شنیدن آهنگ‌های جدید از وی هستیم اما آیا شما روند انتشار هرساله‌ی آلبوم‌های جدید را برای او مناسب می‌بینید؟ اگر چاووشی را قرار باشد با نظرات خود بین‌المللی کنیم پس باید به خاطر داشته باشیم که خواندن تراک‌های نوبه‌نو و دادن آلبوم‌های پی‌در‌پی آن هم در طول کمتر از یک‌سال طبیعتن برای وی مناسب نخواهد بود.
پ.ن: به وی تبریک می‌گویم که سلیقه خود را بر دیگران تحمیل کرد و متقابلن تسلیت بر کسانیکه از شنیدن خاک‌خورده‌هایش محروم خواهند شد [به ده‌ثانیه آخر تراک آخر گوش دهید. باشد تا رستگار شوید!]