بازگشت به نیمه ی گمشده ،پرونده ای برای پرچم سفید

محله ی پر سکنه ی ما : تهران،خیابان خوش،تقاطع دامپزشکی،ظهر 20 اسفند بود و هوا سرد،باد مجال نمیداد و تیتر فوق الذکر بود که در دکه های زیر خط فقرِ منطقه ی ما خودنمایی میکرد،نزدیک تر که میشدی یک دست نوشته میدیدی که هیچ خاصیتی نداشت الا اینکه نوستال های ضمیر ناخودآگاه ذهنت را احیا کند و اضافه بر آن تلفیق نوشته با عکسی ! که بیشتر جنبه ی فان دارد،و جوان های هم سن و سال خودم که با انگشت سبابه به تیتر "سلطان محسن چاوشی"اشاره میکردند و میخندیدند! در کنار این ها منِ نوعی بر خلاف آلبوم های گذشته با این که از موفقیت پرچم سفیدش با پارتنر های چنین و چنانی! مطمئن بودم بی توجه از کنار دکه رد شدم وکارهای دیگر را بر استرس فزاینده سال های قبل ترجیح دادم،به هر حال چه از دید محبوبیت ،چه از دید فعالیت های شگرف هنری،وچه از دید فروش آلبوم ها بخواهیم نگاه کنیم،بدون هیچ گونه تعصبی شخصِ محسن چاوشی ستاره ی موسیقی مردمی حال و حاضر این محفل آریاییست، تصویر عکس هنوز در ذهنم بود،سرمای آن عکس بدجوری سوز داشت،گویا استاد با همان حالت فان! ژست زمستانی گرفته بودند،من در این افکار بودم و سر به پایین از شدت سرما به راه خودم ادامه میدادم در حالی که کمی آن طرف تر زیر همین سقفِ پردود! پرچم سفید زیر دستگاه های انتشار بود و مدام و مدام بازنشر میشد،هرچند نشر اکاذیبِ کمپانی پخش کننده(ایضن سایت رسمی) مبنی بر ریلیز سراسری در تاریخ 21 اسفند کمی دپرسمان کرد،اما خوب پیگیرِ موسیقی خصوصن از نوع چاوشی اش که باشی،زیاد به این قبیل اتفاقات خرده نمیگیری،چون برایت عادت شده،روز موعود فرا رسید،روز خرید مثل هر سال خاطره ساز شد،که شرحش بماند برای بعد

ترانه : بار اصلیِ ترانه ی آلبوم بر دوش رفیق گرمابه و گلستان حسین صفا بود + تک ترانه ی اسلام ولی محمدی،ترس از یکنواخت شدن مضمون ترانه ها ،شاید تکراری بودن آنها،دغدغه ای بود که قبل از انتشار زیاد به آن فکر میکردم،اما نه تنها این اتفاق نیفتاد،بلکه صفا ثابت کرد،پتانسیل به دست گرفتن بیش از این ها راهم دارد،با نگاه اول به کاور و یک بار خواندن ترانه ها سر ذوق آمدم،ترانه های ناموزون و بکر،در فضایی متفاوت،که این قبیل ترانه ها خاصِ برای محسن چاوشی نوشته میشود،عاشقانه هایی کم نظیر،که هرکدامشان کند واژه هایی دوست داشتنی هم چاشنی دارند و زمانی که خواننده به این کند واژه ها میرسد تحریر های دوست داشتنی را به خورد مخاطب میدهد،ترانه هایی که رگه هایی بعضن اجتماعی دارند البته با تم عاشقانه ی صرف! ترانه ها بر خلاف ترانه های آشفته بازار این روزهای پاپ عمیق هستند و درک کردن آنها به منزله ی درک کردن خیلی چیزهاست،من نمیدانم صفا این ترانه ها را تازه نوشته بود یا از دفترچه ی ایشان انتخاب شده بود،اما هرچه بود نمره ی قبولی را گرفت،اسلام ولی محمدی هم به مانند "تو که نیستی"اش خوب کار کرد در مجموع  بی انصافیست اگر بخواهیم به ترانه های آلبوم ایرادی بگیریم توضیحات بیشتر را در نوشته اش برای هر آهنگ خواهم نوشت این پارت عالی بود ،عالی  ملودی :بدنه ی یک موزیک را ملودیِ آن مشخص میکند،ذکر این نکته خالی از لطف نیست،که چاوشی قبل از اینکه خواننده ی خوبی باشد،ابتدا به ساکن یک ملودی ساز متبحر ست،رگ خواب مخاطب را میداند،بی تردید محسن چاوشی تنها کسیست که در کارهایش دچار تکرار نشده و این در موسیقی ایران که در آن خیلی ها ملودی ها را میدزدند! یک برگ برنده به حساب می آید،محسن چاوشی در رزومه ی کاری خود(الا 2 آهنگ که آنها هم کامل نیستند) هیچ وقت از سنت دیرینه ی کاور! استفاده نکرده ،و این مایه ی خرسندیست،ملودی ها کاملن آپدیت هستند و ان طور که از ظاهر امر پیداست ترانه ها از قبل نوشته شده و بعدن برای آنها ملودی ساختند(بر خلاف این روزها که اکثرن ملودی را مینویسند و ترانه سرا را مجبور به نوشتن ترانه در همان بعد میکنند،طبعن خیلی از ایدئولوژی های ترانه سرا به کار گرفته نمیشود) در این حالت ترانه به عقد ملودی در میاید و کار اصلن گیرایی لازم را ندارد. تنظیم :تنظیم های آلبوم در حالت خوشبینانه در بهترین حالت ممکن هستند،منهای سر کاستی،که شخصن معتقدم یکی از معدود ضعف های این ایده آل به حساب می آید،سبک کاری سینا حجازی را دوست دارم،اما پر واضح است کلاس کاریِ او و تنظیمش روی صدای چاوشی نمیشیند،شخص چاوشی بسیار عالی تنظیم کرد، همینطور کوشان و شهاب اکبری که در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد،در کل فاکتور تنظیم با ملودی های گیرای چاوشی دابل فیکس بود و سبک های آپگرید شده ی هاوس و راک و راک آلترناتیو و در پاره ی از نقاط سافت راک تعدیل شده گوش هایمان را نوازش کردند،در کل به غیر از ترانه ! موسیقی را از سه رکن دیگر بررسی میکنند،ملودی و تنظیم  و خوانش،دوتای اول متکی به قواعد مدون شده ی موسیقی هستند،اما فاکتور سوم به هیچ قانونی متکی نیست،علی الخصوص در موسیقی محسن چاوشی که گاهی اوقات حتا فراتر از قواعد موسیقی حرکت میکند و آن را نادیده میگیرد،هنر خوانش محسن چاوشی زاییده ی خلاقیت اوست،این مهم بازتابی‌ست از توان بالا و سبک خاص او، حال ببینیم این آلبوم چه چیزی در چنته دارد! نظرات شخصی اند



1-مردم آزار :ترانه ی جالب و قابل تفکری دارد،گویا صفا وقتی این یکی را نوشته کمی زیادی حالش خوب بوده، ،ملودی مرموز است،ترومپت کار ناب از آب درآمده و باید به امید حاجیلی تبریک گفت،به خوانش هم ایرادی نیست و تحریر های قشنگی نیز دارد،"قشنگی نیست"،"هفت خط و مرموز" هم از ان اداهای دوست داشتنی‌ست، منتاها اینگونه تنظیم سنخیتی با موسیقی چاوشی ندارد،شوخ و شنگ است و گویا سینا حجازی یادش رفته برای که تنظیم میکند، آن زرنگی نیست هم عمق این اشتباه  است،حال این تراک به عنوان سر کاستی هم انتخاب میشود که اولین اشتباه چاوشی در این آلبوم اینجا رقم میخورد،به نظرم بگو مگو گزینه ی بهتری بود،لحن چاوشی در این اهنگ دوست داشتنی بود،البته یک جاهایی !به دوران افول نزدیک میشد اما کوتاه بود،مجموعن نمره ی قبولی را میگیرد  2-جوابم نکن : ترانه ای جوان پسند از حسین صفا که بسیار زیبا نوشته شده،ریتمیک اما نه تکراری،ملودی محسن چاوشی بسیار تاثیر گذار است،ساز اورتور هم که بسیار پر انرژیست،کمی شبیه به این نوازش را شخص بابک یوسفی برای ویدئو کلیپی نیز نواخته بود،لحن هم که در اوج صلابت است،به خصوص آن ادای " بی قراریم زیاده "برای بار دوم  فلش بکی بود به دوران اوج،ایضن آن "به خوابم بیا"و "عزیزم" و در آخر این شهاب اکبری بود که مسئولیت خود را به نحو احسن انجام داد،هرچند از او انتظار بیشتری میرفت،چاوشی با جوابم نکن به وجد آوردن مخاطب را شروع میکند  3-خوان هفتصد :  ترانه های خاص پرچم سفید با خوان هفتصد استارت میخورد،ازآن دست آهنگ هایی که بار اول مخاطب عامه را پس میزند،باید چند باری گوش را وقف این صدا و ترانه کند،ملودی را دوست داشتم،این جا باید گوش ها را تیزتر کرد ببینیم این امیر جمال فرد،چه ایده هایی دارد،در نگاه اول مناسب به نظر می‌اید،هر چند صدای چاوشی بیشتر مناسب سبک پاپ و راک است ،اما در موسیقی هاوس خیلی جای پیشرفت دیده میشود،نسبت به تراک هم سبک قبلی یعنی "هــا" پیشرفت به وضوح دیده میشود،و همچنین استفاده ی مناسب از ضرب های سینتی سایزر بر خلاف "ها" که فقط با دنگ و دونگ مواجه بودیم تا تنظیم خلاقانه،اینجا ثانیه به ثانیه مواجهیم با نوآوری و این یعنی چاوشی در انتخاب خود اشتباه نکرده و خوب استعداد شناسی میکند،"خسته تر نکن دیگه" یاد آور آن آفکت پایانی شعر شپید است،این چه "هـــــفت"خانیه،تحریر هفت رویایی‌ست بسی لذت بردیم و گوش ها حریص تر   4- با من بمون : در آهنگ های چاوشی هارمونیکا هرجا که باشد آن یکی جزو بهترین ها و خاطره انگیز ترین هاست،نبوغ بابک صفرنژاد جای تحسین دارد،ساز اورتور بسیار خاص تر از کافه های شلوغ از آب درآمده(البته خاص تر صرفن بهتر نیست !)،ملودی و تنظیم هم که به عهده ی خود حضرت آقاست ! این اواخر اینقدر خوب ارنج میکند که برچسب یک تنظیم کننده ی قهار بی‌شک برازنده ی اوست،ترانه پر از استعاره های ناب است،موهات کهکشونات" منظومه های شمسی" اش شنیدنی‌ست،اوا و بک وکالِ نسترن نفریه در پارت دوم از آن حرکت هایی بود که کمتر در موسیقی محسن چاوشی رسوخ کرده بود،اما در عین حال شنیدنی بود و حس جالبی را به شنونده القا میکرد ،این موزیک تم لایو هم داشت و شخصن یک جمع سه چهار نفره را تجسم میکردم که یکی هارمونیکا میزند یکی میخواند و یکی گیتار میزند نمره: 9.5 از 10 بـــــا من بــــمون با من . . .   5-خواب بعد از ظهر : هرچه فکر کردم یادم نیامد این ملودیِ آغازین را کجا شنیدم،خاطرم نیست دقیق اما آشنا میزد،اینجا تنظیم برخلاف سر کاستی حرفی برای گفتن دارد و متناسب با کلیت کار است،خوانش ابتدا آرام شروع میشود ،این ترانه و صدا با تلفیق یکدیگر یک کافی شاپ را برای من تداعی میکنند،عاشق عصبانی شده و عصیانگرانه فریاد میزند،حنجره را پاره میکند "من که قلب کوچیکم، " بی تو کاسه ی خونه " به کسی چه ارتباطی دارد؟! شخصن آنقدر از این تحریر لذت بردم گویا مدت هاست عاشق را میشناسم و تا به حال ندیدم تن صدای وی تا این حد بالا برود،ایضن آن میچ"س"به ی لذت بخش،و این تحریر های خاص اوست که که وی را از بقیه متمایز میکند،ترانه هم خوب بود(اما فقط خوب بود)،و آنقدر نقاط قوت در خواب بعد از ظهر یافت میشد که اشکالاتِ انگشت شمار آن محو شود    6-بگو مگو : آفرین به تو آقای امیر اوکس ! بهتر از این نمیشد،یک هاوس  اکتیو و سرحال ! بگو مگو را میتوان آغاز درخشش این جوان با استعداد قلمداد کرد،لحن هم در اوج صلابت است،ترانه هم یکی از شاهکارهای صفاست،به خصوص آن قسمت "اررو چون فرو کنی،چه در کشی،چه تو کنی""حرف حساب تو چیه" و آن اخری به تیکه پاره ی د...دلم.در یک کلام عالی نمره :9.9 از 10  7-قطار : اینجا محسن چاوشی آس آلبوم را رو میکند،مرحبا به کوشان حداد،مرحبا به کوشان حداد و بازهم مرحبا به کوشان حداد،خسته نباشی حسین صفا،خسته نباشی محسن چاوشی، تک به تک باید به اکیپ ساخت این جاودانه آفرین گفت،خاص ترین(سنگین ترین!) ترانه ی حسین صفا برای محسن چاوشی از آغاز تا به حال،بی شک قطار است،این موزیک به قدری دز سانتی مانتالیسمیِ ذهن مرا درگیر کرد،که قابل وصف نیست،قطار در پرچم سفید! حکم پروانه ها در حریص،نفس بریده در متاسفم،بانوی من در خود کشی،تنگ بلوری در لنگه کفش و سر آخر کفتر چاهی در در آلبوم نفرین را دارد،با جرات میتوان گفت شاید چیزی فرای آن ها،نه دانش من در موسیقی به حدیست که بخواهم برای این اثر بنویسم،نه در مدت زمان کم میتوان راز نهفته در این موزیک را فهمید،این قطعه را باید بارها گوش داد،"هنوز بارونه اش" آن "قطار قلب منه"اش،هرشبو مهمونه اش برای بار دوم،و ایضن آن تقسیم کننده ی آهنگ به دو پارت مجزا "بگو شب بخوابه من بیدارم،من شبو زنده نگه میدارم"ش، گام های بالا ی استثنایی،"ببار تا دم صبح"ش از این آهنگ یک تراک جاودانه در اذهان تیفوسی های چاوشی بیرون کشید که تا عمر دارند،گوش دهند،گوش بدهند و لذت ببرند،قطار در زمره ی بهترین هاست،حتمن یک پست جداگانه برایش خواهم نوشت،نمره : 10 از 10     8-پرچم سفید : یکی از قطعات مورد علاقه ی من در آلبوم است،این آهنگ به گفته ی شخص محسن چاوشی تمامی گذشته ی اورا یدک میکشد،و از مضمون ترانه هم به راحتی میتوان فهمید،تمامی المان های یک  راک شنیدنی را داراست،متاسفانه در مورد این تراک که نام آلبوم هم از آن برداشت شده،خیلی ها عقاید عجیب و غریبی دارند،که آن خیلی ها قطعن از جامع ی منِ هوادار نیستند،کارکردن زیر پرچم ارشاد،یک لیبل کذایی‌ست که به این تراک وارد است و این مورد با تیتراژ شب عید هم قوت میگیرد،این موضوع جای بحث جداگانه دارد،اینکه چرا چاوشی بعد از مدتها به این نتیجه رسیده که صدایش از رسانه ی ملی پخش شود(شدیدن با این یکی مخالفم)،جدای از این مسائل این آهنگ را دوست  داشتم،ترانه ی صفا در این سبک نسبت به ترانه های قبلی پخته تر بود،تنظیم هم متناسب با کلیت کار بود و وکال در سطح اول چاوشی بود،اداهای "حاج خانم"،"هشت" هم دوست داشتنی هستند،مجموعن خوب بود اما به مانند قطار دندان گیر نبود !    9-تقاص :یک راک تلفیقی و شاید یکی از دو تنظیم برتر چاوشی در آلبوم،هنرمندی محمد جاسمی در این موزیک نمود بیشتری دارد،ترانه ی حسین صفا نسبتن خوب(متمایل به ضعیف !) است،که آن هم لا به لای وکال استثنایی چاوشی گم شده گویا ! پای شکست "وایستـــاد"ش از آن تحریر های دوس داشتنی‌ست،هنوز نتوانستم به طور درستی با این تراک ار تباط برقرار کنم،باید بیشتر با موزیک کلنجار رفت،تقاص در پرچم سفید حکم زیبایی در حریص را برای من دارد،زیبایی را بعد ها درک کردم  10-هر روز پاییزه : وای خدای من،هر روز پاییزه ، ثانیه به ثانیه اش را زندگی میکنم،به تاراج میروم،ترانه اش که به معنای واقعی کلمه شاهکار است،حسین صفا ی با استعداد اینجا فرای تصور کار میکند،متقابلن خواننده یک وکال از جنس محسن چاوشیِ غیر مجاز به خورد مخاطب میدهد،وچاوشیِ باهوش اینجا نشان میدهد در عرصه‌ی تنظیم هم ید طولانی دارد و شاید خیلی ها افتخار شاگردیِ وی هم نداشته باشند،کافیست به دیوار بی در ،پروانه ها،کافه های شلوغ دقت کنید هر دو پارت موزیک شنیدنیست و سر آخر هم آن گیتار دوست داشتنی گوش هایمان را مینوازند ! بی‌نظیر بود و پرونده ی پرچم سفید با این ایده آل بسته شد . . .

چند نکته‌ : حضور سینا حجازی در پرچم سفید تجربه ی قابل قبولی بود(امید به این که تکرار نشود) و من این همکاری را بیشتر پای رفاقت این دو میگذارم تا پیشنهاد کاری،آن طور که از ظاهر امر پیداست محسن مثل قبل روی موسیقیِ خود حساس نیست،گویا از پارتنرهای خود مطمئن شده،حق هم دارد،او در هر آلبوم یک اکیپ پروفشنال را پشت خود دارد و ما هم شاهد ساز بندی تک تک تراک ها به بهترین حالت ممکن هستیم! یک نقطه ی ضعفی که شاید بد جوری توی ذوق میزند،طراحی کاور آلبوم است،حتا یک درصد هم احتمال ندهید در تجربه‌ی گرافیکی شخص چاوشی، کسی مانند عابد بسطامی را کنار خود ببیند،از نظر طراحی جلد کاوری که آهاری دیزاین کرد خاص! ترین و کاور متاسفم بهترین  است،حال محسن عسگری به تمام تاپ سکرت های فتوشاپ هم واقف باشد،پر واضح است به اندازه ی یک دهم کاور قبلی روی این کاور وقت گذاشته نشده،و بر خلاف گفته ی دوستان عکس روی کاور هم سنخیتی با محتوای آلبوم ندارد ! کمپانیِ پخش کننده هم وظیفه ی پخش را به خوبی انجام داد اما جنس کاور،از نوع مقواهاییست که در کاواره ی تهران با آن اعلامیه ریلیز میکردند و برچسب هم  مانند ژاکت که قربانیِ ترور فرهنگیِ مافیای ایران گام شده بود، با دوبار باز و بسته کردن،مقاومتش را از دست میدهد،سوای همه ی اینها پرچم سفید حال همه ی ما را خوب کرده و این را مدیون مرد دوست داشتنیِ خطه ی جنوبیم،هرچند قبل ها گفته بودم اما تکرارش خالی از لطف نیست.

محسن چاوشی مانند سرزمین زادگاهش انسانیست آفتابی،آفتاب وجودش بی غروب باد1

1:برگرفته از یک دیسکو گرافی که سال ها پیش شخصی برای سیاوش نوشته بود


26 اسفند 90 

                  11 شب


۱۳۹۰/۱۲/۲۷ | به نگاشته جواد | |