چاووشی پرست

یک لحظه پس از رگبار

چاووشی پرست

یک لحظه پس از رگبار

زیر پرچم سفید




چند هفته قبل از انتشار آلبوم بود که دلمان بیش از پیش هوای صدایش را می‌کرد٬ گویا او هم بوهایی به دماغ اش خورده بود و می‌دانست خبری در راه است. همه چیز سریع اتفاق افتاد و مجالی برای انتظار و ذوق زدگی های همیشگی پیدا نشد روز 22 اسفند ماه به نقل از سایت رسمی آلبوم منتشر شد ...

 

از همان ترک اول دریافتم که این بار با روی دیگری از استعداد و هنر چاووشی روبه رو هستم. سبک و سیاقی که شمه ای از آن را در تک آهنگ دلتنگ شاهد بودیم اکنون در قالب یک آلبوم با آن روبه رو شدیم بی درنگ از ترک 1 تا 10 را بی وقفه و پیاپی گوش دادم چیزی بود که انگار نمیگذاشت لذت ببرم ! یک چیزی شبیه مانع ٬ گویا این بار چاووشی میخواست ابتدا ذهن را خوب درگیر و آماده کند و بعد آن چشمه ای از ذوق و اعجاب موسیقیایی را  پیش کش گوش هایمان کند !

 

در موسیقی محسن چاووشی هر بار با پررنگ شدن و بهتر بگویم جولان یکی از شاخص های تشکیل دهنده در موسیقی اش روبه رو بوده ایم و گویا این بار ترانه و کلام مجال آن را یافت که عرض اندام کند ( این را همین ابتدا بگویم که منظورم سطح عالی کلام و بی نقص بودن آن نیست!) بلکه این بار ما شاهد آن بودیم که محسن چاووشی خود را به نوعی از قید کلاسیک های رمنس1 رها کرده و به سمت نئوکلاسیک هایی با قدرت تاثیر گذاری و درگیر کردن های ذهنی بیشتر فراخواند. چیزی که همیشه انتظارش از چاووشی می‌رفت ...

 

تنوع ، از دیگر خصیصه هاست که میتواند مخاطب را راضی نگه دارد گویا این بار محسن چاووشی تصمیم داشته در این دریای هنرِ خود کسانی را هم از صدف های ساحلش راضی و خشنود کند و لذت را پیش کش آنان کند و هم کسانی را به عمق برده و در اعماق هنر خود غرق در لذت کند ! (برای درک بهتر این ساحل به ترک خواب بعداز ظهر رجوع کنید! و برای دریافت عمق داستان به قطعه ی قطار... ) . این زیر پا خالی شدن ها و لذت ها و آن سطح صاف به هیچ وجه دو دستگی شنیداری ایجاد نمی‌کند و می‌شود همزمان از هر دو طیف لذت برد.

 





 

ادامه مطلب ...