چاووشی پرست

یک لحظه پس از رگبار

چاووشی پرست

یک لحظه پس از رگبار

این روزهای محسن !

این چند روز پیج محسن چاووشی در فیس بوک و سایر دوستان چاووشی دوست و به نوعی وابسته به چاووشی سر و صداهایی برپاست ... از افتتاح استدیو 103 تا نوید پیشکشی به بهانه ی روز تولد به نام دیوونه و حال عوض شدن و جایگزین شدن آن با آهنگی به نام مترو ! گرفته تا آمدن و جواب کامنت دادن های شخص چاووشی ... 

گویا  چاووشی هم خوشحال است این روزها و از این که سرش را از درون آن حفره ی تنگ و تاریک برون آورده تا نفسی تازه کند احساس خوبی دارد . از قرار گرفتن اسمایلی :))) ! در انتهای جمله هایش تا عکس این چهار نفر! و عصبی شدنش حتی در برخورد با کامنت ها و حذف ناگهانی خبر از روی پیج اش ! همه و همه شک هایی را به دل و ذهن اینجانب راه میدهد ...


  این همان محسن است آیا!؟*


* منظور هویت مادی وی نیست ...!


بعد نوشت : دوستی پیشنهاد دادند که لینک صفحه ی فیس بوک چاووشی رو به دلیل خطر ف ی ل ت رینگ بردارم و برداشتم ! هر چند این روز ها ف.شکن ها جزو لاینفک این دنیای مجازیست و چندان توفیری ندارد . تشکر از دوست گرامی :)

زیر پرچم سفید




چند هفته قبل از انتشار آلبوم بود که دلمان بیش از پیش هوای صدایش را می‌کرد٬ گویا او هم بوهایی به دماغ اش خورده بود و می‌دانست خبری در راه است. همه چیز سریع اتفاق افتاد و مجالی برای انتظار و ذوق زدگی های همیشگی پیدا نشد روز 22 اسفند ماه به نقل از سایت رسمی آلبوم منتشر شد ...

 

از همان ترک اول دریافتم که این بار با روی دیگری از استعداد و هنر چاووشی روبه رو هستم. سبک و سیاقی که شمه ای از آن را در تک آهنگ دلتنگ شاهد بودیم اکنون در قالب یک آلبوم با آن روبه رو شدیم بی درنگ از ترک 1 تا 10 را بی وقفه و پیاپی گوش دادم چیزی بود که انگار نمیگذاشت لذت ببرم ! یک چیزی شبیه مانع ٬ گویا این بار چاووشی میخواست ابتدا ذهن را خوب درگیر و آماده کند و بعد آن چشمه ای از ذوق و اعجاب موسیقیایی را  پیش کش گوش هایمان کند !

 

در موسیقی محسن چاووشی هر بار با پررنگ شدن و بهتر بگویم جولان یکی از شاخص های تشکیل دهنده در موسیقی اش روبه رو بوده ایم و گویا این بار ترانه و کلام مجال آن را یافت که عرض اندام کند ( این را همین ابتدا بگویم که منظورم سطح عالی کلام و بی نقص بودن آن نیست!) بلکه این بار ما شاهد آن بودیم که محسن چاووشی خود را به نوعی از قید کلاسیک های رمنس1 رها کرده و به سمت نئوکلاسیک هایی با قدرت تاثیر گذاری و درگیر کردن های ذهنی بیشتر فراخواند. چیزی که همیشه انتظارش از چاووشی می‌رفت ...

 

تنوع ، از دیگر خصیصه هاست که میتواند مخاطب را راضی نگه دارد گویا این بار محسن چاووشی تصمیم داشته در این دریای هنرِ خود کسانی را هم از صدف های ساحلش راضی و خشنود کند و لذت را پیش کش آنان کند و هم کسانی را به عمق برده و در اعماق هنر خود غرق در لذت کند ! (برای درک بهتر این ساحل به ترک خواب بعداز ظهر رجوع کنید! و برای دریافت عمق داستان به قطعه ی قطار... ) . این زیر پا خالی شدن ها و لذت ها و آن سطح صاف به هیچ وجه دو دستگی شنیداری ایجاد نمی‌کند و می‌شود همزمان از هر دو طیف لذت برد.

 





 

ادامه مطلب ...

خوان هفتصد من !



منتشر شد ...


خوان هفتصدم آلبوم برای من ؛

{به همین اندازه برای ارتباط برقرار کردن

و تفکر درباره ی هر آهنگ زمان نیاز دارم!}


من باید چیکار کنم ...


ــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش شد!

دلتنگ


قرار بود تک اهنگ بعدی نفرین به جنگ باشد که مورد ارزیابی قرار میگیرد ، اما خب نشد و اکنون ترک "دلتنگ" به مناسبت شب یلدا توسط محسن چاوشی تدارک دیده شد و پیشکشی بود برای چاوشی خواهان و موسیقی شنو ها آن هم از نوع چاوشیایی اش. برای شروع نوشتن این مطلب دو روز است که مدام این ترک نسبتن کوتاه را ریپلی میکنم تا به پاسخ این سوال در ذهنم برسم که چه چیزی باعث شده است که این آهنگ ، آن جذابیتی که انتظار می رود از صدای چاوشی را نداشته باشد !؟ تا بتوانم نقطه روشن و تاریک و حتی محو این اثر را بیابم.


یک اثر در ژانر راک که نه می توان برچسب خوب را بدان زد و نه بد محض ! اگر بخواهیم فاکتور های یک ترک راک تمام عیار را بررسی کنیم جز صدای گیتار الکترونیک چه چیزهای دیگری میتواند باشد؟ خب با اندکی تامل اگر خیلی هم راک باز حرفه ای نباشیم مشخص می شود که لحن و ترانه و ملودی یک قطعه ی راک دارای مشخصه های ویژه ای است که مرورش و مقایسه اش با آنچه در "دلتنگ" شنیده می شود ما را به این حقیقت نزدیک میکند که راه چاوشی برای ورود به این سبک هنوز اندکی ناهموار است و پستی بلندی دارد ! برای به نتیجه رسیدن باید در این سبک باید تمام المان های موجود بررسی شود و تنها کمی صدای خش دار و خشن همراه با گیتار الکترونیک ما را به سر منزل مقصود نخواهد رسانید ...(این نتیجه گیریی بود که باید در پایان متن از این قطعه داشتم ، اما همان اول بیان کردم ! گویا که نتیجه ی حاصله از این شنیدار پی در پی مقدم بودنش را بیشتر فریاد میزند تا بررسی جزئی اثر از جهات و زوایای گوناگون ).


و اما ترانه ی کار ؛ شعری از حسین صفا که با توجه به سابقه ای که در به وجد آوردن احساسات مخاطبین صدای چاوشی با ترانه هایش دارد این بار از او انتظار بیشتری میرفت... البته نمی توان خرده گرفت که ترانه ضعیف است چرا که احساس میکنم صفا در این ترانه نهایت سعی خود را کرده است که فضای ترانه را به ریتم راک نزدیک کند ! اما با وجود مضمونی که دارد آنقدر ها هم که باید در متن کلی  آهنگ به جریان نیفتاده است این ترانه . و این جاست که باید گفت اگر قرار است محسن چاووشی به سمت راک خوانی رود بهتر است المان های موجود را تک به تک در نظر گیرد که شاهد این تجزیه و عدم انسجام بین شعر و لحن وی نباشیم .


ملودی کار ؛ مشخصه ی اصلی راک نشان دادن این اثر شاید بتوان گفت همین ملودی است . گیتار الکتریکی غالب،بر فضای کلی اثر که به قول دوستی بیشتر شبیه اهنگ های دهه هفتاد راک است و تازگی راک حال حاضر را ندارد ...


لحن این اثر ؛ به نوعی خشن خواندن و خش صدای چاوشی را همچون سیگنال به ذهن شنونده انتقال میدهد ؛ اما کم تر شاهد آن خوانش ها و تلفظ های  منحصر به فرد چاووشی هستیم و جز در چند مورد روند ثابت و خسته کننده ای را طی میکند.ابتدای آهنگ لحن ، سعی در القای حسی جدید را دارد و میخواهد فریاد زند که این یک کارِ راک است ! اما چیزی که مایه ی خوشحالیست صدای چاوشی است برای کنترل نت های کشیده و بالا و توانایی حنجره ش برای ای کار .


در مورد تنظیم هم می توان گفت کار خوب و شسته رُفته ای از اب در آمده ؛ خبری از خلق و شگفتی نیست. تنها چاوشی کارش را به نحو احسن انجام داده است که همین خود جای بسی امیدواری است !و میکس و مستر هم شاید کمی زود است برای اعلام موضع چرا که باید کار های بیشتری شنیده شود از جانب ایشان (Amirox) تا بتوان نظری داد!


در پایان، می توانم بگویم خلق یک اثر راک تمام عیار هنوز جای کار و تلاش فراوان را از جانب محسن چاوشی می طلبد ؛ و باید این استعداد اگر هم قرار است وارد این عرصه شود قوام یابد . اثر "دلتنگ" به زعم من نقطه های محوش بیشتر از جنبه های  روش و تاریکش جلوه گر بود ...

 

یک سالگی!




یک ساله شد؛فقط همین...!